ساقی کوثر

ساقی ار باده از این دست به جام اندازد عارفان را همه در شرب مدام اندازد

ساقی کوثر

ساقی ار باده از این دست به جام اندازد عارفان را همه در شرب مدام اندازد

انسان حقیقتی را که میداند کتمان می کند!

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره مبارکه ماعون

1. انسان چیزی را که می بیند و می داند که حقیقی است و و جود دارد، آن را رد کرده و کتمان می کند.

2. چون انسان حقیقت را تکذیب کرده است باعث می شود که جند قدم از خدا دور شده و باعث فقر معنوی می شود.

3. از اینکه دنبال حقیقت و حقانیت باشد بر حذر است و دوری می کند و چشم دل خود را می بنند و این باعث دور تر شدا او از خدا می شود.

4. این خود انسان است که نمی خواهد، به حقیقت واقعی دست پیدا کند و هرچه بیشتر خود را دور می کند.

5. عبادتی که انسان انجام می دهد از روی صدق و خلوص نیت نبوده و نمازی که به پا داشته برای ریاست.

6. گاه انسان نمازی را می خواند ولی به آن هیج اعتقاد قلبی نداشته و فقط از روی عادت بوده که هیچ تسلطی برآن ندارد و غافل از آن است و نمیداند برای چه نماز میخواند.

7. نمازی که خوانده می شود مهم است که برای چه و از روی چه نیتی خوانده می شود باید دانست مقصود و هدف کیست، انسان چه کس و چه چیز را هدف قرار داده است.

8. انسان برای اینکه خود را توجیه کند دلیل می تراشد و خود نمی خواهد حقیقت واقعی را درک کند و پپذیرد.

9. انسان به آن چیزی که دارد قانع نیست و این باعث می شود که به حقیقت واقعی راکتمان(تکذیب) کند.

10. اگر انسان به نمازی که می خواند به طور واقع اعتقاد قلبی داشته باشد می تواند تمام حقیقت های واقعی را کشف کند.

فرنوش  دوات گرزاده

سوره مبارکه نصر

بسم الله الرحمن الرحیم


گزاره های سوره نصر:

1. چون انسان بالفطره سرشت خداپرستی دارد. چیزی در او وجود دارد که اورا در برابر گناهان قدرتمند ساخته و به او کمک می کند تا ایستادگی داشته باشدو این مقدمه ای برای پیروزی است.

2.وقتی انسان در برابر گناه مقاومت و مخالفت کرد می تواند خود را نجات داده و مشکلات را رفع کند و غل و زنجیری که خود به گردن انداخته و خود را محدود ساخته است. آن را باز کرده و دیده او گسترده شده و زیبایی های واقعی را می بیند.

3. و چون هر انسان خود را از غل و زنجیر رها کند، می تواند به صورت مطلق ببیند.

4. بعد از باز شدن دیده او وسیع می شود و می توان پیروزی واقعی را به چشم دید.

5. بعد از باز شدن دیده انسان به واسطه رفع اغلال حرکت انسان به سویی خواهد بود که انحرافی درآن وجود نداشته.

6. خداوند در دل انسان اراده ای قرار می دهد که می تواند خدا را به طور کامل ستایش کند.

7. بعد از طی کردن راه تسبیح و رسیدن به حمد خداوند انسان را یاری می کند و راه را برای او نمایان و روشن می سازد و چون دید او گسترده شده است باعث استغفار می شود.

8. واین خداوند است که به طرف انسان بر می گردد و باعث توبه او می شود، انسان به خود می تواند آسیب برساند و این خداوند است که همیشه ما را به طرف خود باز می گرداند.

9. غل و زنجیر را فقط خود انسان است که به گردن خود می اندازد، اراده ای که باعث باز شدن این غل و رفع مانع است از طرف خداوند ساطع می شود.


فرنوش دوات گر زاده

 

یا تواب


داستان چشمهای منتظر تو و چشمان من که حتی نمی بینند تو را...


 

سهراب گفت چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید، راست میگفت، من با این چشم ها نمی توانم ببینم آنچه را که زیباست! که تویی!

ادامه مطلب ...

یا تواب


انه کان توابا


اگر سوره نصر را به مانند یک داستان در نظر بگیریم  و بدانیم تمام فرازو نشیب های داستان در پایان آن نهفته است به این مطلب میرسیم که جمله "انه کان توابا" نقطه روشن سوره نصر است.

ادامه مطلب ...

تحویل نکنی تحویلت می دهند

تحویل نکنی تحویلت می دهند ...


در این عید که گذشت دعای “یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَال” را خواندیم. عید گذشت، سیزده گذشت؛ ولی برای بنده که می بینم تحولی حاصل نشد.

 

ادامه مطلب ...

بسم الله الرحمن الرحیم


سوره مبارکه ناس

 

1)خداوند در وجود ما انس گرفتن را قرار داده پس انس گرفتن کار نا پسندی نیست ولی این هم یک فلق است و خیر و شرش بستگی به نوع برخورد ما با دل بستن و انس گرفتن دارد.

2)دغدغه هر چیزی را که داشته باشیم بیشتر به آن فکر می کنیم و برایمان مهم می شود و انس می گیریم، باید ببینیم دغدغه هایمان و فکر هایمان به چه سمتی است.

3)خداوند رب ناس است،یعنی رب ما و همه آدمهایی که با آنها برخورد می کنیم و شاید انس می گیریم؛ رب همه ما یکی است پس در ارتباط با انسان ها باید بتوانیم رشد کنیم و پرورش بیابیم و به سمت کمال برویم.

4)مالک همه مردم خداست، همه آن هایی که با آنها انس می گیریم یا با آن ها برخورد می کنیم. خداوند ناس را آفریده و رب ناس است و از طرفی ملک ناس است. مالک حقیقی، آفریده هایش برایش مهم است و آنها را دوست دارد.

5)وقتی خداوند ملک ناس است یعنی اختیار ناس در طول اراده و اختیار خداست پس انسان ها نمی توانند به هم آسیب روحی بزنند چون خدا ملک ناس است.

6)آمدن کلمات ناس و اله در آیه اله الناس به نظرم به این بر می گردد که انسان ها به هر چه انس بگیرد اله آن ها می شود.

7)اگر اله ما رب و ملک ناس باشد که هست، هیچ چیز کم نداریم در زندگی.

8)اگر عاشق کسی باشیم هر کاری می کنیم که او را خوشحال کنیم و همیشه دنبال جلب رضایتش هستیم. اگر دنبال جلب رضایت خدا نیستیم و او را خوشحال نمی کنیم که هیچ، گناه می کنیم و نافرمانی، پس اله ما هنوز خدا نیست.

9)هنوز قید خضوع را نداریم چه برسد به تحیر...

10)به میزانی که در موضوعی علم و یقین نداریم در همان موضوع دچار وسوسه و تزلزل می شویم.

11)گاهی نفس انسان، او را وسوسه می کند، علم دارد که درست نیست ولی به خاطر لذت و تعلقاتش و داده های توهمی تن به خواسته نفس می دهد.

12)باید به این فکر کنیم که اگر کار خیری را حتی چند دقیقه به تاخیر بیندازیم ممکن است برای انجامش دیگر فرصت زندگی نداشته باشیم، پس باید از وسواس خناس پناه ببریم.

13)وقتی کار خیری را به تاخیر بیندازیم یعنی بهترین را انتخاب نکرده ایم پس دچار شر شده ایم.

14)توجه انسان به وجود حقیقی، با وسوسه کم می شود.

15)باید هرچه سریع تر کار خیر را انجام داد و به پایان رساند تا وسوسه در صدر اتفاق نیفتد.

16)باید حواسمان باشد که باعث تاخیر در کار خیر نشویم چه برای خود و چه برای دیگران و گر نه مصداق خناس می شویم.

ندا مهر پور

بسم الله الرحمن الرحیم


سوره مبارکه ناس

1.خداوند از پیامبر(ص) و تمام انسانها می خواهد تا فقط به خود او پناه ببرند زیرا رب ناس میداند که تنها پناهگاه واقعی وامنیت بخش خودش است وباقی پناهگاه ها جعلی واز نوع داده های توهمی می باشند.در واقع ملک ناس هیچ پناهگاه امن و مطمئنی بر روی زمین قرار نداده تا در هنگام خطر فقط متوجه خود او شویم.

 

2.رب ناس سوق دهنده تمامی انسان ها به سمت کمال است پس اگر رب ناس از انسان ها می خواهد به هر شکل ممکن به اوپناه ببرند،به طور قطع این پناهندگی نیز انسان را به سمت کمال ورفع نواقص سوق خواهد داد.

 

3.ملک واقعی تنها خداست زیراهیچ پادشاه و ملکی نمیتواند به طور کامل و بر تمام زوایای زندگی و ابعاد وجودی مردم مسلط باشد.

 

4.مردمی که در جامعه خدا را تنها رب،ملک واله خود می دانند،نه تنها خود را به سمت سعادت وتعالی سوق می دهند،با این دیدگاه پس انسانها نیز میتوانند به خواست خدا به نوعی رب یا سوق دهنده جامعه به سمت کمال واقعی باشند.

 

5.گاهی اگر خیری در زمان خود انجام نگیرد و به واسطه وسوسه به تاخیر افتد به شر تبدیل می شود.

 

6.اگر انسانها میتوانند وسوسه گر باشند پس اگر ما نیز به رب ناس پناهنده نشویم ممکن است روزی خود ما نیز دیگران را به شری وسوسه کنیم و یا آنها را از خیری باز داریم.

 

7.گاهی شیاطین جن و انس، انسان را وسوسه می کنند و به نوعی پناهندگی او را به اله ناس به تاخیر می اندازند.

 

8.اگر سرگردان وعاشق کسی باشی که اله، مالک وصاحب اختیار همه کس و همه چیز است و تمام موجودات را با عشق به سمت کمال سوق می دهد،آن هنگام است که با بکارگیری داده های درست و عقلانی از شر وسوسه خناس در امان خواهی ماند.

مریم گودرزی

علیْکُمْ بکِتابِ اللهِ


علی.ع.

علیْکُـــــمْ بکِتابِ اللهِ، فإنّهُ الْحَبْلُ الْمتینُ، و النُّورُ الْمُبینُ، و الشِّفاءُ النّافعُ، و الرِّیُّ النّاقعُ و الْعِصْمةُ
لِلْمُتمسِّک، و النَّجــــــاةُ للْمُتَعَلَّقِ. لا یَعْوَجُّ فَیُقامَ، و لایَزِیغُ فیُسْتَعْتَبَ و لا تُخْلقُِهُ کَثْرَةُ الرَّدِّ وَ وُلُــوجُ
السَّمْعِ. مَنْ قالَ بِهِ صَدَقَ، و مَنْ عَمِلَ بِهِ سَبَقَ.
بر شما باد به کتاب خدا که ریسمان محکم، نور آشکار، داروی شفابخش، وفرونشاننده تشنگی
است، که هر کس را به آن چنگ زند نگه می دارد، و هر که را به آن در آویـزد نجــات دهد. هرگز
کژ نمی شود تا راستـش کنند، و از حق عدول نمی کند تا به راه حقــش باز گردانند، و هر اندازه
خوانده و در گوش شنیده شود کهنه نمی گردد. هر کس با قـــرآن سخن گویـد راسـت گفته، و
هر کس به آن عمل کند به آن پیشتاز است.

خطبه 156

خطبه 202 نهج البلاغه بیان حال امیر المومنین علی.ع. بعد از شهادت حضرت زهرا.س.

وَ مِنْ کَلاَمٍ لَهُ رُوِیَ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَیِّدَةِ اَلنِّسَاءِ فَاطِمَةَ (س)  کَالْمُنَاجِی بِهِ رَسُولَ اَللَّهِ ص عِنْدَ قَبْرِهِ


اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنِّی وَ عَنِ اِبْنَتِکَ اَلنَّازِلَةِ فِی جِوَارِکَ وَ اَلسَّرِیعَةِ اَللَّحَاقِ بِکَ قَلَّ یَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِی إِلاَّ أَنَّ فِی اَلتَّأَسِّی لِی بِعَظِیمِ فُرْقَتِکَ وَ فَادِحِ مُصِیبَتِکَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُکَ فِی مَلْحُودَةِ قَبْرِکَ وَ فَاضَتْ بَیْنَ نَحْرِی وَ صَدْرِی نَفْسُکَ فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ فَلَقَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِیعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِینَةُ أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ إِلَى أَنْ یَخْتَارَ اَللَّهُ لِی دَارَکَ اَلَّتِی أَنْتَ بِهَا مُقِیمٌ وَ سَتُنَبِّئُکَ اِبْنَتُکَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا اَلسُّؤَالَ وَ اِسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ هَذَا وَ لَمْ یَطُلِ اَلْعَهْدُ وَ لَمْ یَخْلُ مِنْکَ اَلذِّکْرُ وَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمَا سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ قَالٍ وَ لاَ سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ اَلصَّابِرِینَ.


  خطبه ۲۰۲  

  ادامه مطلب ...

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سوره مبارکه فلق 

1.روح وقلب انسان در ابتدا پاک و روشن است و اگر با ورود اولین تاریکی سریعا به رب فلق پناهنده نشویم به مرور در تاریکی مطلق فرو می رویم .

 

2.اگر روزی خودمان از دمندگان در گره ها بودیم باید از شر خودمان نیز به رب فلق پناه ببریم .

 

3.خداوند در هر لحظه برای ما نشانه هایی می فرستد تا ما را هدایت کند اگر این نشانه ها را دریابیم به سعادت و کمال میرسیم وگرنه هر لحظه بیشتر و بیشتر در ظلمت نفس خود فرو میرویم .

 

4.حسد میتواند مصداق همان تاریکی یا غاسق باشد که درروشنایی روح وقلب وارد میشود و به مرور روح را تاریک می کند پس باید با بروز اولین نشانه های ورود تاریکی یا همان حسد سریعا به رب فلق پناهنده شد .

 

5.هم شخص حسود وهم شخص مورد حسد باید به رب فلق پناهنده شوند تا از شر حسد نجات یابند .

 

6.خداوند خود را رب فلق نامیده است یعنی کسی که ما را به وسیله نشانه ها به سمت کمال سوق میدهد.فرستادن 14 معصوم برای بشریت به دلیل سوق دادن ما به سوی کمال بوده است پس 14 معصوم همان نوری هستند که در ظلمت کامل میدرخشند وصراط مستقیم را به ما نشان میدهند .

 

7.اگر خداوند از ما خواسته که درهرلحظه به او پناه بریم پس حتما درهرلحظه دلیلی برای پناهنده شدن وجود دارد یعنی درهرلحظه وباهر انتخاب برای ما خطر اشتباه هست وما با هراشتباه بیشتر خود را از صراط مستقیم دور می کنیم و در ورطه گمراهی می افتیم.

 

مریم گودرزی

بسم الله الرحمن الرحیم


سوره مبارکه قدر

 

1)گاهی تهدید ها و خطر ها برای ما دیگر جنبه تهدید و خطر ندارد چرا که فکر می کنیم آنها جزیی از زندگی ما هستند؛ به همین خاطر دیگر پناه نمی بریم.

2)اگر خدا را تنها ملجا و پناه بدانیم خیلی از نگرانی های ما بیهوده است چون می دانیم که فقط اوست که مصونیت می دهد.

3)اگر خدا ما را آزمایش های سختی می کند مثل یک مربی است که تمرین های سختی به شاگردانش می دهد برای بهتر شدن و رشد کردن ؛ پس باید تمام تلاشمان را بکنیم که رشد کنیم.

4)هر لحظه فلقی است و وقتی خدا رب فلق است پس لحظه لحظه زندگی آزمونی است برای رشد و کمال و هر لغزش احتمالی از سوی ما خطری است که باید پناه برد به رب.

5)انتخاب بهترین ها نیازمند طهارت اختیار است.

6)وقتی زندگیمان دچار شک ها و عدم اعتدال می شود یعنی در انتخاب هایمان خیر را اختیار نکرده ایم.

7)اگر از گناهان کوچک احساس خطر نکردیم و پناه نبردیم بر زندگی ما مسلط شده و وسعت می یابد مانند غسق.

8)بعد از اینکه پناه نبریم و از شر نهراسیم ممکن است با اراده بر گره ها بدمیم.

ندا مهرپور

حدیث معرفت امیرالمومنین (ع) به نورانیت



حدیث معرفت امیرالمومنین (ع) به نورانیت


ابوذر غفاری از سلمان فارسی که خداوند از هر دوی آنها خشنود باد پرسید که ای اباعبدالله معرفت امیرالمؤمنین به نورانیت چیست؟ سلمان گفت:ای جندب(ابوذر) بیا برویم تا این را از خود آن حضرت بپرسیم سپس به محل آن حضرت رفتیم و او را نیافتیم.ابوذر گفت:پس به انتظار ایشان ماندیم تا آن حضرت آمدند. حضرت فرمودند: چه امری شما را اینجا کشانده است؟

ابوذر و سلمان گفتند:ای امیرمومنان به نزد شما آمدیم تا در مورد معرفتتان به نورانیت سوال کنیم.حضرت فرمودند: آفرین بر شما دو دوست وفادار به دین خویش که کوتاهی کننده نیستند. به جانم سوگند که آن معرفت بر هر مرد و زن مومن واجب است.سپس حضرت فرمود:ای سلمان و ای جندب! هر دو عرض کردند بلی امیر مومنان !حضرت که سلام بر او باد فرمود :هیچ کس ایمان را به حد کمال خویش نمی رساند تا آنکه مرا به عمق معرفتم بشناسد.

ادامه مطلب ...